چشمای خاص هممون...

خب این انکار نشدنیه که من چشمو خیلی دوست دارم

سعی میکنم اولین چیزی که صبحا میبینم چشام باشه

یا به چشمای آدمای اطرافم خیلی دقت میکنم

به رنگشون طرحشون و همچنین حسی که چشاشون داره

درسته هممون چشامون بین قهوه ای تا قهوه ای تیره اس

ولی هر کدوم یه رنگ خاصی داره

و صد البته طرح خاص تر

و هزاران البته حسای خاص تر

مثلا چشمای رضوانه رو در نظر بگیرید

بدون اینکه بقیه صورتشو تصور کنین

در حالتای مختلف

خوشحالی ناراحتی حرصی شده یا مسخره بازی

میشه فهمید که یه آدم فضوله که تو کار همه دخالت میکنه

حواسش همه جا هس الا کار خودش ولی در عین حال صافه و ساده

یا مثلا چشای مریم

تو چشای مریم میشه دید که خیلی رکه مهربونه خیلی به فکر اینه که اینکارو بکنه چی میشه و همچنین چشماش حداقل از من خیلی منطقی تره

 

بیشتر تمایل داره به خندیدن

ولی من حس نمیکنم کل قضیه فقط خندیدن باشه

یا مسخره بازی

یا مثلا زهرا

واسه زهرا کار یکم سختتره خودمم دلیلشو نمیفهمم

ولی در هر حالتی من چشماشو که تصور میکنم

یه ناراحتی ای تو چشاش هس

خب چیکار کنم دیگه هس

ولی ناراحتی رو بخام بزارم کنار 

چشاش یه حس جالبی به آدم یا حداقل من میده

چشماش یه حالت مهربون و دلسوزی ای با هم قاطی داره

حس اعتماد یا شاید اینکه با چشماش حرف میزنه هم هس

گاهی وقتا هس فقط ساکتی حرف نمیزنی فقط نگا میکنی اونجاها....

تو همه چشمایی که تا حالا بهشون دقت کردم حس اینکه طرف ساده و صادقه رو گرفتم نه بگم آره صد در صد هر چی میگه عین حقیقته ولی یه کوچولو تو چشمای هر کسی هس

فقط چشمای یه بنده خدایی هس تو کلاسمون یه جوریه

یه حالتی داره

ینی بگم یه درصد این حسایی که گفتم تو چشاش هس نیساااا

یه جوریه چشماش

اصلا قصدم غیبت و قضاوت نیس

ولی خب دست من که نیس

چشماش خالی از سادگی و معصومیت و صادق بودنه

اصلا از این بحث در آیم

علاقه های هر کس هم از چشاش مشخصه

مثلا زهرا کلمه زیست که میاد خود به خود چشاش برق میزنه

یا مثلا بشین برا رضوانه از فیلمی بگو یا مثلا دیروز x به y چی گفته رو بشینی براش توضیح بدی ینی یه برقی تو چشاشه که لامصب ماه نداره

یا مثلا مریم از واکنش دو تا ماده ناشناخته که حرف میزنی خود به خود مخش استارت میخوره و چشاش برق میزنه

یا مثلا به شادی یه مسئله سخت ریاضی بدی بعد حل کردنش یه برقی تو چشاش هس همراه با نیشش که تا بناگوش بازه

یا مثلا من حرف  از چشم یا راه های درمانش که میشه هم گوشام تیز میشه هم چشام بعد دلم غنج میره فک کنم چشامم برق بزنه البته یه چیز دیگه ام هس که... اینجا جاش نیس بگم

فقط یه سوال

میشه بگین تو چشام چه حسی هس؟

واقعا برام سواله

 

 

و تنهایی ادامه دارد......